با عاقلانه‌تر فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کردن بهتر زندگی کنید

کتاب «عاقلانه فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید، راحت‌تر زندگی کنید» را آلبرت آلیس به همراهی رابرت هاپر نگاشته و همچنین در سال شمسی ۱۹۶۱ به چاپ رسیده می باشد. در آن کتاب یک روان درمانگر سعی دارد راه و همچنین رسم کنار آمدن با معظلات و مسائل و مشکلات را به مخاطبین خود آموزش دهد.

نقل شده که نویسنده آن کتاب همچنین در تلاش می باشد تا بعضی از ریشه‌های اصلی اختلالات روانی مانند بی‌صبری، استبداد، بداندیشی و همچنین… را به مخاطب بشناساند و همچنین چگونگی مقابله با آن رفتارها را به خوانندگانش آموزش ‌دهد.

کتاب عاقلانه فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید، راحت‌تر زندگی کنید سعی دارد به اشخاص بیاموزد، زمانی‌که در موقعیت‌های سخت زندگی قرار می‌گیرند، چگونه بایستی و حتما با آن هم کنار بیایند و همچنین احساس بهتری از آن اتفاق بگیرند. خوانندگان آن کتاب همچنین با مطالعه آن کتاب خواهند آموخت که چگونه سرنوشت خود را به لحاظ هیجانی زیر نظر داشته باشند و همچنین در مقابل قدرتمند عمل کنند.

آن کتاب بر اساس رویکرد رفتار درمانی عقلانی- هیجانی نگاشته شده بود که آن رویکرد نوعی شیوه درمان در رشته روان‌شناختی رفتاری می باشد و همچنین از سوی نویسنده همین کتاب ابداع و همچنین حدودا از سال شمسی ۱۹۱۳ مورد بهره بری و استفاده قرار گرفته می باشد. در اصل آن کتاب نشان می‌دهد که اشخاص چگونه می‌توانند هنگام و زمانی که خود را روان‌رنجور می‌کنند، بهبود یابند و همچنین احساس بهتری داشته باشند.

نویسنده کتاب عقلانی فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید، راحت‌تر زندگی کنید که با رویکرد رفتار درمانی عقلانی هیجانی نگاشته شده، هدفی به غیر از ساخته یا ایجاد بینش نداشته می باشد؛ به آن معنی که رفت و آمد و مراجعه‌کنندگان بایستی و حتما معظلات و مسائل و مشکلات خود را از دیدگاه واقعیت درک کنند نه هیجان. در آن کتاب نقل شده که رویدادها باعث خشم، استرس و همچنین افسردگی نمی‌می شود بلکه برداشت اشخاص از رویدادهاست که هیجانات منفی را با خود به همراه می‌آورد.

پس با توجه به موارد نقل شده آن کتاب سعی دارد در لحظه زندگی کردن را یک راهکار عملی درست جهت زیستن می باشد به مخاطب و همچنین خواننده خود بیاموزد.

در رویکرد رفتار درمانی عقلانی هیجانی همچنین و علاوه بر جنبه‌های هیجانی و همچنین رفتاری اختلالات اشخاص، مولفه‌های آن هم‌ نیز مورد بررسی کردن قرار می‌گیرد و همچنین در آن روش درمانی اشخاص می‌آموزند که با عاقل بودن به چیزهای اکثرا و بیشتر و همچنین درست‌تری دست پیدا خواهند کرد.

«آلبرت الیس» و همچنین  «رابرت هارپر» در آن کتاب نوشته‌اند که «خودتان را با آن حرف که، هنگام و زمانی که آدم بهتری خواهید شد که به هدفتان برسید، گول نزنید! کارهای موردعلاقه خود را دوست داشته باشید و همچنین سعی کنید در آن هم‌ها موفق شوید. شکست‌های احتمالی را هم اتفاقی ناخوشایند بدانید، نه یک افتضاح! و همچنین آن شکست‌ها را نشانه‌ بی‌ارزشی خود ندانید».

در نهایت بایستی و حتما گفت که احساسات اشخاص متاثر از افکرا آن هم‌هاست و همچنین آن خود اشخاص خواهند بود که با اعتقادات غیرعاقلانه باعث نارحتی خودشان می‌شوند. بنابراین اشخاص بایستی و حتما بتوانند با نظم بخشیدن به انظار و افکار خود زندگی‌شان را با هیجانی رضایت‌قسمت و بخش و همچنین کامروایی همراه کرده و همچنین با فکر کردن و اندیشیدن درست احساسی خوب را زندگی کنند.

 بخشی از کتاب «عاقلانه فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید، راحت‌تر زندگی» به آن شرح می باشد:

«در اکثرا و بیشتر درمان‌ها، شامل رفتار درمانی، سعی بر آن هم می باشد که نشانه‌های روان رنجوری اشخاص برطرف می شود؛ هراس‌های بی‌جهت، وسواس‌های فکری، عملی و همچنین اعتیادهایشان. در بعضی درمان‌ها، مانند تحلیل وجودی و همچنین روانکاوی، سعی می‌کنند به درک(عمیق‌تری) از مشکل برسند و همچنین به مراجعان کمک می‌کنند فلسفه‌ خودشان را تغییر دهند و همچنین از آن رو، مانع از آن هم می‌شوند که آنان در بعدی نشانه‌های جدیدی خلق کنند. با آن حال، درمان عقلانی هیجانی از آن فراتر می‌رود و همچنین در پی خلق فلسفه‌ای جدید و همچنین عمیق و همچنین از بین بردن نشانه‌هاست. درمان عقلانی هیجانی همچنین به دیگران کمک می‌کند در مورد‌ معظلات و مسائل و مشکلات روان‌رنجورانه‌شان مضطرب و همچنین افسرده نشوند.

آن هم‌روش که پیش‌تر اشاره کردم، شواهد بسیاری از آن دیدگاه درمان عقلانی هیجانی که فکر کردن و اندیشیدن نادرست به معظلات و مسائل و مشکلات هیجانی منجر می‌می شود، حمایت می‌کند ولی باید توجه داشت طبیعت روان رنجوری نیز از آن دیدگاه حمایت می‌کند. آن هم‌روش که در کتاب‌های «منطق و همچنین هیجان در روان‌شناسی» و همچنین «مسیری جدید به سوی زندگی عاقلانه» اشاره کردم، ما ممکن می باشد موش‌ها و همچنین خوکچه‌های هندی را در آزمایشگاه‌های روان‌شناسی «روان رنجور» کنیم ولی باید توجه داشت به نظر می‌رسد که آن هم‌ها نمی‌دانند اختلال دارند. آن هم‌ها رفتار دیوانه‌وارشان را نمی‌بینند یا در مورد‌ی آن هم فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن نمی‌کنند، یا از خودشان جهت رنج‌ بردن از آن هم متنفر نمی‌شوند. ولی ما انسان‌ها اغلب آن کارها را می‌کنیم.

شهروندان و مردم شهر پیوسته می‌بینند که مضطرب خواهند بود، می‌دانند که نگرانی بی‌فایده می باشد. مقدار و اندازه و میزان بد بودن آن هم را می‌سنجند، مسئولیت ساخته یا ایجاد آن هم را می‌پذیرند و همچنین از خودشان جهت ساخته یا ایجاد چنین احساسی «ضعیف» یا «احمقانه» انتقاد می‌کنند. سپس گرایش دارند خودشان را بابت اضطراب‌شان مضطرب کنند، بابت افسردگی‌شان افسرده شوند، جهت اعتیادشان احساس گناه کنند و همچنین جهت روان‌رنجوری‌شان به حال خود تأسف بخورند».