مادران افسرده، فرزندان افسرده تربیت میکنند
: مقدار و اندازه و میزان ابتلا به افسردگی در میان زنان خیلی زیاد اکثرا و بیشتر از مردان می باشد که آن خود می تواند ناشی از وجود تبعیض های جنسیتی حاکم بر جامعه یا باورهای نادرست باشد.
از آنرو جهت بررسی کردن دلایل و همچنین راهکارهای درمان افسردگی در زنان اقدام به تهیه گزارشی از«مریم رامشت»، مدرس دانشگاه و همچنین روانشناس، «مجتبی نورانی» روانشناس و همچنین «عطا ا… محمدی» روانشناس کرده می باشد که در ادامه آن هم را می خوانیم:
یک مدرس دانشگاه در ارتباط با افزایش افسردگی در زنان می گوید:
افسردگی در زنان و همچنین مردان وجود دارد، ولی باید توجه داشت در بعضی از جوامع افسردگی در میان زنان خیلی زیاد اکثرا و بیشتر از مردان می باشد. به عنوان مثال در کلانشهرها مقدار و اندازه و میزان افسردگی خانم ها به نسبت کمتر از مقدار و اندازه و میزان افسردگی در زنان ساکن در روستاها یا شهرهای که آن هم رشد اقتصادی و همچنین فرهنگی و اجتماعی مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری را ندارند و همچنین زنان از آن هم جایگاه و همچنین نقش فرهنگی و اجتماعی پررنگ برخوردار نیستند.
مریم رامشت با اشاره به مطلب فوق میافزاید: بایستی و حتما در نظر داشت در هر جایی که زنان نقش فرهنگی و اجتماعی پررنگ تری را داشته باشند و همچنین فعال تر باشند، به روش طبیعی مقدار و اندازه و میزان افسردگی آنها به مراتب کمتر خواهد بود. او در ادامه گفتن می کند: تحقیقات نشان می دهد که زنان منزل و خانه دار بیش از زنان شاغل دچار افسردگی و همچنین اضطراب خواهند بود، علت اصلی آن هم هم کمبود یا نبود فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و همچنین اقتصادی می باشد.
آن روانشناس در پاسخ به آن سوال که چرا زنان اکثرا و بیشتر از مردان مبتلا به افسردگی می شوند، می گوید: ریشه اصلی آن بحث و داستان به جنبههای جسمانی زنان و همچنین مردان ارتباط دارد. به عنوان مثال خانم ها در طول ماه تغییرات هورمونی را در زمان قاعدگی خود تجربه می کنند که آن خود درصدی از اضطراب و همچنین افسردگی را به همراه دارد. همچنین آن مساله باعث می می شود که آمار افسردگی در میان زنان اکثرا و بیشتر باشد. بنا بر آمار موجود نزدیک به ۳۰ - ۴۰ قسمت و بخش از خانم هایی که زایمان می کنند، نیز به افسردگی مبتلا می شوند که آن مورد هم به دلیل تغییرات هورمونی می باشد که در بدن خانم ها به وجود می آید.
او ادامه می دهد: مهم ترین دلیل افسردگی زنان را می قدرت در نقش فرهنگی و اجتماعی آنها جستو همچنینجو کرد. در صورتی که خانم ها بتوانند از اوضاع یا موقعیتی که دارند بهره بری و استفاده بهینه داشته باشند و همچنین نقش فرهنگی و اجتماعی یا اقتصادی تاثیرگذاری داشته باشند، کمتر به افسردگی مبتلا می شوند. بهروش کلی احساس مثبت بودن، موثر بودن و همچنین احساس مفید بودن جهت خود یا اطرافیان می تواند در کاهش ابتلا به افسردگی در میان زنان تاثیرگذار باشد.
رامشت کم رنگ بودن نقش زنان نسبت به مردان را در جامعه یکی دیگر از دلایل افسردگی زنان عنوان و همچنین اذعان می کند: بر اساس نظرسنجی های به عمل آمده هرگاه زنان در جامعه از نقش کم رنگ تری برخوردار باشند، مقدار و اندازه و میزان ابتلا به افسردگی در میان آنها نیز به طرز عجیبی افزایش می یابد.
او نقش خشونت را در ابتلا به افسردگی در زنان خیلی زیاد تاثیرگذار میداند و همچنین ادامه می دهد: زنان و همچنین کودکان از نظر دفاعی در موقعیت ضعیف تری نسبت به آقایان قرار دارند و همچنین خشونتی که نسبت به زنان چه در ایران و همچنین چه در سایر جوامع دیگر اعمال می می شود، دلیل سرخوردگی، ناکامی و همچنین افسردگی زنان را فراهم می کند.
در همین ارتباط و رابطه بایستی و حتما به بحث حمایت های قوانین و قانونی نیز اشاره کنیم، هر جا که زنان از لحاظ قوانین و قانونی و همچنین حقوق فردی خود مورد حمایت قرار نگیرند، احساس سرخوردگی و همچنین احساس افسردگی در میان آنها افزایش می یابد و همچنین در جوامعی که در رعایت حقوق زنان شائبه ای وجود دارد، در آن هم جامعه قسمت و بخش افسردگی زنان اکثرا و بیشتر می باشد.
چرا که نمی توانند نسبت به قوانین موجود اعتراض کنند، تو در صورتی که خشم خود را نشان دهید، پرخاشگر می شوید و همچنین در صورتی که خشم خود را درونی کنید به یک آدم افسرده تغییر پیدا کردن می شوید.
او در ادامه می افزاید: آقایان در صورتی که نسبت به قوانین، موقعیت های فردی یا شرایط موجود خشمی داشته باشند، آن هم را اکثرا و بیشتر ابراز می کنند، ولی باید توجه داشت خانم ها به لحاظ فرهنگی و همچنین آموزه ها یا به لحاظ موقعیت های فرهنگی و اجتماعی خشم خود را کمتر بروز می دهند و همچنین فرو خوردن خشم باعث می می شود که قسمت و بخش افسردگی بیشتری را هم تحمل کنند.
خانم ها در صورتی که احساس کنند حقوق فردی آنها در نظر گرفته نشده می باشد، احساس خشم بسیاری را تجربه می کنند و همچنین در صورتی که نتوانند آن خشم را ابراز بکنند به روش طبیعی افسرده خواهند شد.
رامشت در ارتباط با نقش جامعه و همچنین باورهای سنتی حاکم بر آن هم در ابتلای زنان به افسردگی می گوید: در حال حاضر شرایط موجود در جامعه بهتر شده می باشد، ولی باید توجه داشت خانم ها از نظر ابراز احساسات، ابراز مخالفت و همچنین پافشاری روی حقوق خود که به روش معمول در جوامع سنتی و همچنین به ویژه جامعه ما و همچنین در منطقه ها و مناطق دورافتاده کمتر دیده می می شود که آن خود دلیل افزایش افسردگی و همچنین سرخوردگی در زنان شده می باشد.
در صورتی که که در جامعه حقوق برابر میان زن و همچنین مرد قائل نشویم، بهروش حتم آن مساله باعث میمی شود که زنان احساس کهتری، احساس حقارت و همچنین احساس افسردگی بکنند.
او در خصوص مقدار و اندازه و میزان ابتلا به افسردگی در خانم های مجرد می گوید: خیلی از نیازها مانند عشق، روابط احساسی روابط زناشویی و جنسی و زناشویی یا نیازهای اقتصادی می تواند از طریق یک ازدواج مطلوب تامین می شود، حال خانم یا آقا در صورتی که نتواند ازدواج کند که البته آن پدیده به شدت در جامعه ما رو به افزایش می باشد.
به روش طبیعی نیازهای فرهنگی و اجتماعی و همچنین اقتصادی، مستلزم و نیاز به مورد محبت واقع شدن یا محبت کردن در آن اشخاص تامین نمی می شود که آن خود می تواند به سرخوردگی و همچنین در نهایت افسردگی منجر می شود. ما بایستی و حتما ببینم نهادهایی که متولی تامین امنیت فرهنگی و اجتماعی و همچنین مسائلی از آن دست خواهند بود، جهت آن دسته از خانم ها چه تمهیداتی را در نظر گرفتهاند.
آن مدرس دانشگاه در ارتباط با خانم هایی که در اوایل ازدواج مبتلا به افسردگی می شوند، اظهار میکند: در اکثرا و بیشتر موارد زنان در اوایل زندگی مشترک خود به افسردگی مبتلا می شوند، ولی باید توجه داشت به مرور زمان یا با تولد کودک شرایط کمی بهبود خواهد یافت، چرا که دیدن رشد کودک خود می تواند خیلی زیاد لذت قسمت و بخش باشد.
روابط فرهنگی و اجتماعی مناسب راهی جهت مقابله با افسردگی
یک روانشناس در ارتباط با دلایل افزایش ابتلا به افسردگی در زنان می گوید: علت اصلی آن مهم را می قدرت در تفاوت های جنسیتی جستو همچنینجو کرد.
مجتبی نورانی با اثبات و یا تایید مطلب فوق اذعان میدارد: تغییرات هورمونی و همچنین اختلال در خلقیات که در دوره های ویژه ای خانم ها ساخته یا ایجاد می می شود، می تواند باره ابتلا به افسردگی در زنان می شود. او در ادامه تاکید میکند: تفاوتهای فردی و همچنین تفاوت های جنسیتی نیز می تواند در بروز افسردگی در زنان موثر باشد، چرا که زنان نسبت به پدیده های محیطی حساسیت بیشتری دارند و همچنین به همین علت می قدرت گفت که مقدار و اندازه و میزان ابتلا به افسردگی در زنان اکثرا و بیشتر از مردان می باشد.
نورانی در مورد نقش تبعیض های جنسیتی که در جامعه وجود دارد و همچنین تاثیر آن هم در ابتلای زنان به افسردگی می گوید: جهت بررسی کردن آن موضوع از آن دیدگاه مستلزم و نیاز به آمار موثق وجود دارد، اکثرا و بیشتر آن ایدئولوژیها بر اساس یک گفتمان به وجود می آید و همچنین تا به امروز کار تخصصی چندانی در آن خصوص صورت نگرفته می باشد، ولی باید توجه داشت بهروش کلی تبعیض های جنسیتی می تواند آثار منفی را روی اشخاص به جای بگذارد.
تبعیض باعث ساخته یا ایجاد ناراحتی در اشخاص می می شود که آن مساله می تواند خود باعث بروز افسردگی در میان زنان می شود.
او می افزاید: یکی دیگر از عواملی که می تواند اثر بگذارد، بر شکلگیری افسردگی احساس اشخاص نسبت به خود می باشد، یعنی اشخاص زمانی که احساس بیکفایتی می کنند، آن خود تولید غم می کند که آن احساس می تواند منجر به افسردگی می شود.
نورانی نقش ثروت یا طبقه فرهنگی و اجتماعی را در مقدار و اندازه و میزان ابتلا به افسردگی آن گونه می داند: طبق شواهد موجود امروزه ثروت یا برخورداری از طبقه عالی فرهنگی و اجتماعی نمی تواند مانعی جهت ابتلا به افسردگی در زنان می شود، چرا که ظهور و همچنین ابتلا به افسردگی در اشخاص متغایر و متفاوت می باشد
آن روانشناس در ارتباط با راهکارهای موجود جهت مقابله با افسردگی در زنان می گوید: آن هم چیزی که به صورت کلی می تواند به حل آن مساله کمک کند بحث مشارکت های فرهنگی و اجتماعی می باشد، چرا که آن مهم می تواند احساس کارآمدی، باکفایتی و همچنین موثر بودن را افزایش دهد که آن خود می تواند به کاهش ابتلا به افسردگی نیز تاثیرگذار باشد.
او ادامه می دهد: از سوی دیگر بایستی و حتما خاطر نشان کرد که موفقیت بهروش حتم نمی تواند مانع ابتلا به افسردگی می شود، چرا که طبق آمار موجود امروزه در سرتاسر دنیا افرادی وجود دارند که همچنین و علاوه بر موفقیت های چشمگیری که به دست آورده اند باز هم به افسردگی مبتلا میشوند که شاید در آن موارد بتوان مشکل در برقرار کردن ارتباط و رابطه مناسب را خیلی زیاد موثر دانست.
نورانی در خصوص نقش روابط فرهنگی و اجتماعی و همچنین فردی اشخاص میگوید: تقویت یا بهبود روابط فرهنگی و اجتماعی یا روابط فردی می تواند در کاهش ابتلا به افسردگی نیز موثر باشد، از آنرو توصیه می می شود، اشخاص مبتلا به افسردگی نیز در بهبود روابط فرهنگی و اجتماعی یا فردی خود کوشا باشند.
او در ارتباط با نقش ازدواج در ابتلا به افسردگی گفتن می کند: در بسیاری از مواقع ازدواج بدون شناخت از خود یا طرف مقابل صورت می گیرد که آن عامل نیز خیلی زیاد در ابتلا به افسردگی موثر می باشد که البته جهت جلوگیری از آن مهم توصیه می می شود، اشخاص با شناخت بهتر یا عاقلانه تر طرف مقابل خود را انتخاب کنند و همچنین از انتخاب های آرمان گرایانه تا حد امکان دوری کنند.
مجتبی نورانی در پایان متذکر می می شود که آن هم عاملی تاثیرگذار در مقوله شادکامی می باشد، هنر برقراری ارتباط و رابطه خوب و همچنین سالم می باشد. همچنین عدم تحقق نیازهای فرهنگی و اجتماعی نیز می تواند در ابتلا به افسردگی تاثیرگذار باشد.
مادران افسرده فرزندان افسرده تربیت میکنند
در ادامه یک روانشناس در ارتباط با دلایل افزایش ابتلا به افسردگی در زنان می گوید: طبق آمار موجود امروزه تعداد زنان مبتلا به افسردگی به مراتب بالاتر از مردان می باشد که آن خود جای بسی تامل دارد.
عطا ا… محمدی با اشاره به مطلب فوق اذعان می دارد: مسائل فرهنگی و همچنین تبعیض های موجود در جامعه می تواند نقش بسزایی را در افسردگی زنان ایفا کند که البته شاید آن مهم اکثرا و بیشتر مختص جوامع توسعه نیافته باشد، چرا که در جوامع پیشرفته آن تبعیض ها کمتر به چشم می خورد.
او می افزاید: اختلالات هورمونی یا زایمان نیز می تواند در ابتلای زنان به افسردگی خیلی زیاد موثر باشد، چرا که تحقیقات ثابت کرده می باشد، موارد مذکور تاثیر بسزایی در خلقیات زن برجای می گذارد.
محمدی در خصوص آسیب پذیر بودن زنان نسبت به مساله طلاق می گوید: تا به امروز مطالعه دقیقی روی آن موضوع صورت نگرفته می باشد، از آنرو نمی قدرت با قاطعیت گفت که زنان آسیب پذیری بیشتری نسبت به مردان در مساله طلاق دارند، ولی باید توجه داشت بهروش کلی زیرا و به درستی که زنان از حمایت های فرهنگی و اجتماعی و همچنین خانوادگي مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری برخوردار نیستند، به روش حتم آسيبهاي بيشتري را نيز متحمل خواهند شد.
که آن خود می تواند منجر به افسردگی در زنان می شود. او ادامه مي دهد: تبعيض هاي جنسيتي نيز در افسردگي زنان تاثيرگذار می باشد، چرا كه بايد در نظر داشت، دلايل افسردگي در مردان هم اندک می باشد و همچنین هم اينكه مردان به خاطر شرايط و همچنین امكاناتي كه در جامعه دارند به راحتي مشكلات پيش روي خود را حل مي كنند و همچنین در موارد نادر به افسردگي مبتلا مي شوند.
ولی باید توجه داشت زنان به هنگام مواجه با هرگونه تنشي زیرا و به درستی که از اختيارات يك مرد برخوردار نيستند، بنابراين بيشتر احتمال بروز افسردگي در آنها وجود دارد.
آن روانشناس در ارتباط با نقش برخورداري از تحصيلات عاليه يا داشتن رتبه اجتماعي بالا در افسردگي زنان مي گويد: به روش حتم زناني كه از رتبه و همچنین يا مقام اجتماعي بالايي برخوردار خواهند بود، كمتر به افسردگي مبتلا مي شوند، ولی باید توجه داشت زمينههاي ژنتيكي و همچنین فيزلوژيكي نيز در ابتلا به افسردگي موثر خواهد بود.
از آن رو با قاطعیت نمی قدرت گفت که زنان تحصیلکرده به افسردگی دچار نمیشوند. او مي افزايد: مشكلات خانوادگي، اجتماعي، اقتصادي، تعارضات فردي و همچنین مسائلي از اين دست نيز در ابتلا به افسردگي تاثيرگذار می باشد. چرا كه جايگاه زنان از نظر اجتماعي در جامعه با مردان به هيچ وجه قابل مقايسه نيست.
محمدی در ارتباط با باورهاي سنتي حاكم بر جامعه و همچنین نقش آن هم در افزايش ابتلا به افسردگي در زنان اذعان مي دارد: شرایط موجود خود دلیلی بر ابتلا به افسردگی در میان زنان می باشد، از آنرو جهت جلوگیری از آن هم بایستی و حتما به حقوق زنان در جامعه توجه ویژه ای به عمل آید. عطا ا… محمدی در پایان خاطر نشان می کند: مادران افسرده فرزندان افسردهای را نیز تربیت می کنند که آن خود میتواند تاثیرات بر جامعه تحمیل کند.
http://www.migna.ir/news/45802/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF
جدید و تو و تازه ترین خبرهای جدید اسپورت و ورزشی : مادران افسرده، فرزندان افسرده تربیت میکنند